از امروز یه زندگی جدیدو شروع کردم

سعی میکنم اتفاقای هر روز رو بنویسم چون سال ها بعد خوندن این نوشته ها باعث میشه ادم تغییرو حس کنه

و به قول استیوجابز وقتی به پشت سرمون نگاه میکنیم بتونیم نقطه ها رو به هم وصل کنیم


از اصفهان جمع کردم اومدم تهران زندگی کنم

به چند دلیل 

اولیش پیشرفت تو زمینه کاری خودم یعنی برنامه نویسیه

به قول یه بزرگی اگه رئیس یه شرکت پنج نفره هستی استعفا بده و برو و ابدارچی یه شرکت 5000 نفره شو

چون اونجا اخر کاری و اینجا اول کار

برای منم که تقریبا تو شرکت های اسمی اصفهان کار کرده بودم احساس میکردم جای پیشرفت نداره دیگه

ترجیح دادم به خودم یه مدت سختی بدم تا رشد کنم


دلیل دومم برند شدنه

مسلما سخت تره تو تهران ولی ادمای بزرگی هستن که فرصت همکاری باهاشون برام ارزشمنده

و با بزرگا بودن باعث میشه ادم بزرگ بشه


خوب سختی هایی زیادی هم توی این راه هست

مثل دور بودن از خونواده و دوستا و زندگیت که هر روز جزیی از زندگیت شدن و عادت کردی به همه چیز

ولی الان مجبوری که همه چبزو از نو بسازی



امیدوارم که بتونم به هدفم برسم

خوشحال میشم اگه نظری دارین راحت بهم بگین و منو نقد کنین